پیشینه و مبانی نظری میل به دانستن و تلاش برای فهمیدن
میل به دانستن و تلاش برای فهمیدن ، از ویژگی های جدایی ناپذیر وجود آدمی است ؛ از این رو ، ذهن انسان همواره درگیر انبوهی از پرسش ها بوده و در این میان این پرسش اساسی که فرد درباره دانستن چه میداند و چگونه و تا چه حدی می داند ، جایگاه خاص خود را داشته است . امروزه اهمیت یادگیری برای هیچ کس پوشیده نیست و هدف اصلی تمام مراکز آموزشی اعم از رسمی و یا غیررسمی ، یادگیری و ایجاد تغییر در رفتار مخاطبان است ؛ از این رو بشر هرروز به دنبال یادگیری جدیدی می رود . وی می خواهد که هرچه بیشتر یاد بگیرد ؛ زیرا لازمه بقا در دنیای کنونی ، یادگرفتن و به دنبال یادگیری های جدید رفتن است .
انفجار اطلاعات و افزایش روزافزون دانش بشری از یک طرف و اهمیت مقوله یادگیری از طرفی دیگر ، ذهن بشر را بر آن داشت با روش هایی را برای بهتر یادگرفتن ، عمیق یاد گرفتن و سریع یادگرفتن خلق و کشف نماید .
« روان شناسی شناختی » در روان شناسی امروز گرایشی مهم است و آن دیدگاهی نظری است که بر ادراک ، تفکر و حافظه انسان تمرکز دارد . با گسترش « روان شناسی شناختی » به حوزه آموزش و پرورش ، مطالعات فراوانی درباره بهترین شیوه های تدریس و یادگیری انجام گرفته است . ( گلاور ؛ رانینگ & برونینگ . ترجمه خرازی ، 13 ).
امروزه بسیاری از نظریه های یادگیری که تنها هوش و استعدادهای ذاتی را عامل یادگیری می دانستند ، توسط نظریه های جدید روانشناسی رد شده اند . این نظریه های جدید اعمال شناختی و فراشناختی قابل آموزش و یادگیری را عامل مهم در یادگیری می دانند که یکی از این دیدگاه های جدید در روانشناسی یادگیری ، دیدگاه خبرپردازی است که در این دیدگاه به فرآیند یادگیری و از جمله راهبردهای یادگیری توجه خاصی شده است ( ملکی ، 1384 ).
امروزه بسیاری از یادگیرندگان مشکل دارند و در بیشتر موارد مشکلات یادگیری آنان ناشی از نداشتن روش های صحیح مطالعه و استفاده بهینه از حافظه خویش می باشد . بدون تردید ، چنانچه یادگیرندگان از ابتدای شروع آموزش های رسمی ، بیاموزند که چگونه برای تحقق حداکثر یادگیری مطالعه کنند و چگونه خود را برای شرکت در امتحانات آماده سازند ، صرفه جویی کلانی در آموزش و پرورش کشور انجام گرفته و یادگیرندگان نیز موفق خواهند شد و از سرمایه های خدادادی خویش بهتر بهره برداری کنند ( رفوث و دفابو ، ترجمه خرازی ، 1375 ).
شکل گیری روانشناسی شناختی
شکل گیری روانشناسی شناختی مصادف بود با زمانی که در مبانی روانشناسی رفتاری تشکیک بوجود آمد . در اوایل دهه ی 1960 مسایلی در پژوهش های روانشناسی یادگیری مطرح شد که نظریه های رفتاری قادر به پاسخگویی آن ها نبودند . از جمله ی این مسایل وجود سازماندهی در پژوهش های یادآوری آزاد بود ؛ به این ترتیب که وقتی یک فهرست از لغات را به افراد می دادند تا آن ها را حفظ